کتاب لغت

fa ‫در فرودگاه‬   »   el Στο αεροδρόμιο

‫35 [سی و پنج]‬

‫در فرودگاه‬

‫در فرودگاه‬

35 [τριάντα πέντε]

35 [triánta pénte]

Στο αεροδρόμιο

Sto aerodrómio

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی يونانی بازی بیشتر
‫من می‌خواهم یک پرواز به آتن رزرو کنم.‬ Θα ήθελα να κλείσω ένα εισιτήριο για Αθήνα. Θα ήθελα να κλείσω ένα εισιτήριο για Αθήνα. 1
S-o-a---dr---o Sto aerodrómio
‫این یک پرواز مستقیم است؟‬ Είναι απευθείας πτήση; Είναι απευθείας πτήση; 1
Sto aer-d-ó-io Sto aerodrómio
‫لطفاً یک صندلی کنار پنجره برای غیر سیگاری ها.‬ Παρακαλώ μία θέση σε παράθυρο, στον τομέα των μη καπνιστών. Παρακαλώ μία θέση σε παράθυρο, στον τομέα των μη καπνιστών. 1
Tha-ḗt---a-na --eí-ō éna -i--tḗri- g-a-A-hḗ--. Tha ḗthela na kleísō éna eisitḗrio gia Athḗna.
‫من می‌خواهم بلیط رزروم را تأیید کنم.‬ Θα ήθελα να επιβεβαιώσω την κράτησή μου. Θα ήθελα να επιβεβαιώσω την κράτησή μου. 1
T-- ḗt--la--a--leí---én----si----o gi- -t-ḗn-. Tha ḗthela na kleísō éna eisitḗrio gia Athḗna.
‫من می‌خواهم بلیط رزروم را کنسل کنم.‬ Θα ήθελα να ακυρώσω την κράτησή μου. Θα ήθελα να ακυρώσω την κράτησή μου. 1
Tha--the-a-n--kleí-- -na -i---ḗ--------Ath-n-. Tha ḗthela na kleísō éna eisitḗrio gia Athḗna.
‫می‌خواهم تاریخ و ساعت بلیطم را تغییر دهم.‬ Θα ήθελα να αλλάξω την κράτησή μου. Θα ήθελα να αλλάξω την κράτησή μου. 1
Eí-a--ape-theí-- -tḗs-? Eínai apeutheías ptḗsē?
‫پرواز بعدی به رم چه زمانی است؟‬ Πότε είναι η επόμενη πτήση για Ρώμη; Πότε είναι η επόμενη πτήση για Ρώμη; 1
Eína- -pe----í-s-ptḗ-ē? Eínai apeutheías ptḗsē?
‫آیا ‫دو جای (صندلی) دیگر خالی است؟‬ Υπάρχουν ακόμα δύο ελεύθερες θέσεις; Υπάρχουν ακόμα δύο ελεύθερες θέσεις; 1
Eí-ai-a--u---ía------ē? Eínai apeutheías ptḗsē?
‫نه، ما فقط یک جای خالی داریم.‬ Όχι, έχουμε μόνο μία ελεύθερη θέση. Όχι, έχουμε μόνο μία ελεύθερη θέση. 1
Para-a-ṓ---- -h--ē s--pa-áthy-o,----- t------ō- ------n-st-n. Parakalṓ mía thésē se paráthyro, ston toméa tōn mē kapnistṓn.
‫کی فرود می‌آییم؟‬ Πότε προσγειωνόμαστε; Πότε προσγειωνόμαστε; 1
P-ra--l- --a --é-- s- -a--t-y-o, st-n---m-a-t-n m-----n-stṓn. Parakalṓ mía thésē se paráthyro, ston toméa tōn mē kapnistṓn.
‫کی به مقصد می‌رسیم؟‬ Πότε φτάνουμε; Πότε φτάνουμε; 1
P-rak-l--mí- ------s--p--á-hy-o,----- ---é- -----ē-k----st--. Parakalṓ mía thésē se paráthyro, ston toméa tōn mē kapnistṓn.
‫کی اتوبوس به مرکز شهر می‌رود؟‬ Πότε φεύγει λεωφορείο για το κέντρο της πόλης; Πότε φεύγει λεωφορείο για το κέντρο της πόλης; 1
Th--ḗ--el---a e--b-baiṓs----- -r--ē----ou. Tha ḗthela na epibebaiṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫این چمدان شماست؟‬ Αυτή είναι η βαλίτσα σας; Αυτή είναι η βαλίτσα σας; 1
Tha-ḗ--e------e--be--i--ō-tē----át--- -ou. Tha ḗthela na epibebaiṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫این کیف شماست؟‬ Αυτή είναι η τσάντα σας; Αυτή είναι η τσάντα σας; 1
Tha-ḗth--- -a ---b---iṓ-ō t-n ---t-sḗ --u. Tha ḗthela na epibebaiṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫این وسایل (سفر) شماست؟‬ Αυτές είναι οι αποσκευές σας; Αυτές είναι οι αποσκευές σας; 1
Th- ---e----- a-----ō-tēn ---tē-- --u. Tha ḗthela na akyrṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫چه مقدار بار می‌توانم با خود بیاورم؟‬ Πόσες αποσκευές μπορώ να πάρω; Πόσες αποσκευές μπορώ να πάρω; 1
Tha-ḗ---la ---ak--ṓs- tēn-k-átēs- mou. Tha ḗthela na akyrṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫بیست کیلو‬ Είκοσι κιλά. Είκοσι κιλά. 1
Tha --he-- n---kyr-s- --n-k-á--sḗ--o-. Tha ḗthela na akyrṓsō tēn krátēsḗ mou.
‫چی، فقط بیست کیلو؟‬ Τι, μόνο είκοσι κιλά; Τι, μόνο είκοσι κιλά; 1
T-a--t-ela ---a--á----ē----átē----o-. Tha ḗthela na alláxō tēn krátēsḗ mou.

‫آموزش مغز را تغییر می دهد‬

‫کسانی که ورزش می کنند، اغلب بدن خود را می سازند.‬ ‫امّا بدیهی است که ورزش مغز هم ممکن است.‬ ‫این بدان معناست که برای آموختن یک زبان تنها استعداد کافی نیست.‬ ‫تمرین منظم هم به همان اندازه مهم است.‬ ‫زیرا تمرین مسلما می تواند ساختارها را در مغز تحت تاثیر قرار دهد.‬ ‫البته، استعداد ویژه در زبان معمولا ارثی است.‬ ‫در عین حال، تمرین زیاد می تواند ساختار خاصی از مغز را تغییر دهد.‬ ‫ظرفیت مرکز گویائی را افزایش می دهد.‬ ‫سلول های عصبی افرادی که زیاد تمرین می کنند نیز تغییر می یابد.‬ ‫مدتها اعتقاد بر این بود که مغز تغییر ناپذیر است.‬ ‫این باور وجود داشت: که اگر چیزی را در کودکی فرا نگیریم، هرگز آن را یاد نمیگیریم.‬ ‫امّا، محقّقان مغز، به یک نتیجه کاملا متفاوت رسیده اند.‬ ‫آنها توانسته اند نشان دهند که مغز ما در تمام عمر سریع العمل باقی می ماند.‬ ‫می توان گفت که مغز مانند یک ماهیچه عمل می کند.‬ ‫بنابراین می تواند به رشد خود تا سن پیری ادامه دهد.‬ ‫هرچه که وارد مغز می شود پردازش می شود.‬ ‫اما زمانی که مغز ورزیده باشد اطلاعات وارد شده را بسیار بهتر پردازش می کند.‬ ‫بدین معنی که، سریع تر و کارآمدتر کار می کند.‬ ‫این اصل در مورد همه مردم اعم از پیر و جوان به یک اندازه صادق است.‬ ‫اما اجباری نیست که شخص برای این منظور به مطالعه بپردازد.‬ ‫خواندن نیز تمرین بسیار خوبی است.‬ ‫متن های دشوار به ویژه مرکز گویائی ما را تحریک می کنند.‬ ‫بدین معنی که واژگان ما بزرگتر می شود.‬ ‫علاوه بر این، احساس ما نسبت به زبان بهبود می یابد.‬ ‫آنچه جالب است این است که نه تنها مرکز گویائی زبان زبان را پردازش می کند.‬ ‫منطقه ای که مهارت های حرکتی را کنترل می کند نیز محتوای را پردازش می کند.‬ ‫بنابراین تحریک هر چه بیشتر مغز تا حد ممکن اهمیت دارد.‬ ‫پس: بدن و مغز خود را ورزش دهید!‬