کتاب لغت

fa ‫لازم داشتن – خواستن‬   »   el χρειάζομαι – θέλω

‫69 [شصت و نه]‬

‫لازم داشتن – خواستن‬

‫لازم داشتن – خواستن‬

69 [εξήντα εννέα]

69 [exḗnta ennéa]

χρειάζομαι – θέλω

chreiázomai – thélō

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی يونانی بازی بیشتر
‫من یک تخت خواب لازم دارم.‬ Χρειάζομαι ένα κρεβάτι. Χρειάζομαι ένα κρεβάτι. 1
chrei-z--ai-- thélō chreiázomai – thélō
‫من می‌خواهم بخوابم.‬ Θέλω να κοιμηθώ. Θέλω να κοιμηθώ. 1
c-re--zo-ai-- th--ō chreiázomai – thélō
‫اینجا تخت خواب هست؟‬ Υπάρχει εδώ ένα κρεβάτι; Υπάρχει εδώ ένα κρεβάτι; 1
Ch---áz-m-i-én- -r-b---. Chreiázomai éna krebáti.
‫من چراغ (مطالعه) لازم دارم.‬ Χρειάζομαι μία λάμπα. Χρειάζομαι μία λάμπα. 1
C-r-iá----i --a----b-t-. Chreiázomai éna krebáti.
‫من می‌خواهم مطالعه کنم.‬ Θέλω να διαβάσω. Θέλω να διαβάσω. 1
Ch----zomai é-a----báti. Chreiázomai éna krebáti.
‫اینجا چراغ (مطالعه) هست؟‬ Υπάρχει εδώ μία λάμπα; Υπάρχει εδώ μία λάμπα; 1
T-----na --i-ē-hṓ. Thélō na koimēthṓ.
‫من تلفن لازم دارم.‬ Χρειάζομαι ένα τηλέφωνο. Χρειάζομαι ένα τηλέφωνο. 1
Th-lō-na ---m----. Thélō na koimēthṓ.
‫من می‌خواهم تلفن کنم.‬ Θέλω να τηλεφωνήσω. Θέλω να τηλεφωνήσω. 1
T---- -a---im-t-ṓ. Thélō na koimēthṓ.
‫اینجا تلفن هست؟‬ Υπάρχει εδώ τηλέφωνο; Υπάρχει εδώ τηλέφωνο; 1
Ypár---i --ṓ ----kr--áti? Ypárchei edṓ éna krebáti?
‫من یک دوربین لازم دارم.‬ Χρειάζομαι μία κάμερα. Χρειάζομαι μία κάμερα. 1
Yp-rch-- edṓ --a kreb-t-? Ypárchei edṓ éna krebáti?
‫من می‌خواهم عکاسی کنم.‬ Θέλω να τραβήξω φωτογραφίες. Θέλω να τραβήξω φωτογραφίες. 1
Ypá-c-e- -d- éna-k-e-á--? Ypárchei edṓ éna krebáti?
‫اینجا دوربین هست؟‬ Υπάρχει εδώ μία κάμερα; Υπάρχει εδώ μία κάμερα; 1
Chre--z---- -í---ámpa. Chreiázomai mía lámpa.
‫من یک کامپیوتر لازم دارم.‬ Χρειάζομαι έναν υπολογιστή. Χρειάζομαι έναν υπολογιστή. 1
Chr-i-zomai-mía --m--. Chreiázomai mía lámpa.
‫می‌خواهم یک ایمیل (پست الکترونیک) بفرستم.‬ Θέλω να στείλω ένα e-mail. Θέλω να στείλω ένα e-mail. 1
C-----z-mai -í- -ám-a. Chreiázomai mía lámpa.
‫اینجا کامپیوتر هست؟‬ Υπάρχει εδώ υπολογιστής; Υπάρχει εδώ υπολογιστής; 1
Th-lō n- d-a-á--. Thélō na diabásō.
‫من یک خودکار لازم دارم.‬ Χρειάζομαι ένα στυλό. Χρειάζομαι ένα στυλό. 1
T-é-- -- dia-ásō. Thélō na diabásō.
‫می‌خواهم چیزی بنویسم.‬ Θέλω να γράψω κάτι. Θέλω να γράψω κάτι. 1
T---ō n- -iabás-. Thélō na diabásō.
‫اینجا یک ورق و خودکار هست؟‬ Υπάρχει εδώ ένα φύλλο χαρτί και ένα στυλό; Υπάρχει εδώ ένα φύλλο χαρτί και ένα στυλό; 1
Ypá--hei ------a -á-pa? Ypárchei edṓ mía lámpa?

‫ترجمه های ماشینی‬

‫کسی که می خواهد متنی را ترجمه کند باید بهای گزافی را برای این کار بپردازد.‬ ‫مترجمان یا مترجمان شفاهی حرفه ای گران هستند.‬ ‫با وجود این، درک سایر زبان ها به طور فزاینده اهمیّت پیدا کرده است.‬ ‫دانشمندان و زبان شناسان کامپیوتر قصد حلّ این مشکل را دارند.‬ ‫آنها مدّتها بر روی پیشرفت دادن ابزار ترجمه کار کرده اند.‬ ‫امروزه برنامه های مختلف بسیاری برای ترجمه وجود دارد.‬ ‫اما کیفیت ترجمه ماشینی معمولاٌ خوب نیست.‬ ‫امّا، برنامه نویسان مسئول آن نیستند!‬ ‫زبان ها دارای ساختارهای بسیار پیچیده ای هستد.‬ ‫کامپیوترها، از سوی دیگر، بر اساس اصول ساده ریاضی کار می کنند.‬ ‫بنابراین، آنها همیشه نمی توانند به درستی زبان را پردازش کنند.‬ ‫یک برنامه ترجمه باید یک زبان را به طور کامل بداند.‬ ‫برای نیل به این مقصود، متخصّصین باید هزاران کلمه و قاعده را به آن بیاموزند.‬ ‫که کاری عملا غیر ممکن است.‬ ‫سپردن کار ریاضی به کامپیوتر آسان تر است.‬ ‫کامپیوتر برای این کار خوب است!‬ ‫کامپیوتر می تواند محاسبه کند که کدام ترکیب ها مشترک هستند.‬ ‫برای مثال، می تواند تشخیص دهد که چه کلماتی معمولا در کنار یکدیگر قرار میگیرند.‬ ‫برای این منظور، متونی به زبان های مختلف به آن داده می شود.‬ ‫به این ترتیب هرچه برای یک زبان ها خاص معمول است را می آموزد.‬ ‫این روش آماری کار ترجمه خودکار را بهبود می بخشد.‬ ‫امّا، کامپیوتر نمی تواند جای انسان را بگیرد.‬ ‫هیچ دستگاهی نمی تواند در رابطه با زبان از مغز انسان تقلید کند.‬ ‫بنابراین مترجمان و مترجمان شفاهی برای مدت های طولانی مشغول به کار خواهند بود!‬ ‫متون ساده قطعا می تواند در آینده توسّط کامپیوتر ترجمه شود.‬ ‫امّا ترجمه، آهنگ، شعر، و ادبیات، از سوی دیگر، نیاز به یک عامل زنده دارد.‬ ‫احساس بشر نسبت به زبان مقاوم و پایدار تر می شند.‬ ‫و این راه خوبی است ...‬