لغت
آموزش قیدها – انگلیسی (US)

just
She just woke up.
تازه
او تازه بیدار شده است.

almost
I almost hit!
تقریباً
من تقریباً ضربه زدم!

out
He would like to get out of prison.
بیرون
او دوست دارد از زندان بیرون بیاید.

too much
The work is getting too much for me.
بیش از حد
کار برایم بیش از حد شده است.

half
The glass is half empty.
نیمه
لیوان نیمه خالی است.

but
The house is small but romantic.
اما
خانه کوچک است اما رمانتیک.

almost
It is almost midnight.
تقریباً
تقریباً نیمهشب است.

again
He writes everything again.
دوباره
او همه چیز را دوباره مینویسد.

enough
She wants to sleep and has had enough of the noise.
به اندازهکافی
او میخواهد بخوابد و از صدا به اندازهکافی خسته شده است.

now
Should I call him now?
حالا
آیا حالا باید به او زنگ بزنم؟

around
One should not talk around a problem.
دور
نباید دور مشکل صحبت کرد.
