لغت
کردی (کرمانجی) – تمرین قید

هیچجا
این ردپاها به هیچجا منتهی نمیشوند.

صبح
من باید صبح زود بیدار شوم.

داخل
دو نفر داخل میآیند.

تقریباً
من تقریباً ضربه زدم!

هرگز
کسی نباید هرگز تسلیم شود.

خیلی
کودک خیلی گرسنه است.

کاملاً
او کاملاً لاغر است.

خانه
سرباز میخواهد به خانه خانوادهاش برود.

حالا
آیا حالا باید به او زنگ بزنم؟

اما
خانه کوچک است اما رمانتیک.

هر وقت
شما میتوانید هر وقت به ما زنگ بزنید.
