لغت
آلبانیایی – تمرین قید

پایین
آنها به من پایین نگاه میکنند.

هیچجا
این ردپاها به هیچجا منتهی نمیشوند.

تمام روز
مادر باید تمام روز کار کند.

اما
خانه کوچک است اما رمانتیک.

تقریباً
مخزن تقریباً خالی است.

صبح
من باید صبح زود بیدار شوم.

زیاد
من زیاد میخوانم.

از طریق
او میخواهد با اسکوتر خیابان را عبور کند.

آنجا
برو آنجا، سپس دوباره بپرس.

چیزی
چیزی جالب میبینم!

خانه
سرباز میخواهد به خانه خانوادهاش برود.
