لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

save
My children have saved their own money.
ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

exercise restraint
I can’t spend too much money; I have to exercise restraint.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

repeat a year
The student has repeated a year.
سال تکراری گرفتن
دانشآموز یک سال تکراری گرفته است.

happen
An accident has happened here.
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.

take apart
Our son takes everything apart!
باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

take part
He is taking part in the race.
شرکت کردن
او در مسابقه شرکت میکند.

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

come out
What comes out of the egg?
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟

drive around
The cars drive around in a circle.
چرخیدن
اتومبیلها در یک دایره میچرخند.

sign
He signed the contract.
امضاء کردن
او قرارداد را امضاء کرد.
