لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

bring along
He always brings her flowers.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

fear
We fear that the person is seriously injured.
ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

paint
He is painting the wall white.
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی میکند.

go back
He can’t go back alone.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

let go
You must not let go of the grip!
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!

love
She loves her cat very much.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.

remove
The excavator is removing the soil.
برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

create
Who created the Earth?
ساختن
چه کسی زمین را ساخته است؟

sort
He likes sorting his stamps.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

paint
The car is being painted blue.
نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی میشود.
