لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

become
They have become a good team.
شدن
آنها تیم خوبی شدهاند.

protect
The mother protects her child.
محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت میکند.

demand
He is demanding compensation.
خواستن
او خسارت میخواهد.

consume
She consumes a piece of cake.
مصرف کردن
او یک قطعه کیک مصرف میکند.

speak
One should not speak too loudly in the cinema.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

travel
We like to travel through Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

examine
Blood samples are examined in this lab.
بررسی کردن
نمونههای خون در این آزمایشگاه بررسی میشوند.

go
Where did the lake that was here go?
رفتن
دریاچهای که اینجا بود به کجا رفت؟

remove
He removes something from the fridge.
برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

write down
She wants to write down her business idea.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.

suggest
The woman suggests something to her friend.
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد میدهد.
