لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

come up
She’s coming up the stairs.
بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

overcome
The athletes overcome the waterfall.
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.

walk
The group walked across a bridge.
قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.

connect
This bridge connects two neighborhoods.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

run away
Our son wanted to run away from home.
فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.

set
You have to set the clock.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

complete
He completes his jogging route every day.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.

choose
It is hard to choose the right one.
انتخاب کردن
انتخاب کردن آن یکی درست سخت است.

believe
Many people believe in God.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

run over
Unfortunately, many animals are still run over by cars.
رانده شدن
متاسفانه هنوز بسیاری از حیوانات توسط ماشینها رانده میشوند.

pull out
Weeds need to be pulled out.
بیرون کشیدن
علفهای هرز باید بیرون کشیده شوند.
