لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

offer
She offered to water the flowers.
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

pray
He prays quietly.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.

kill
The bacteria were killed after the experiment.
کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

introduce
Oil should not be introduced into the ground.
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.

cook
What are you cooking today?
پختن
امروز چه میپزید؟

enter
The ship is entering the harbor.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.

let in
It was snowing outside and we let them in.
وارد کردن
برف داشت میبارید و ما آنها را وارد کردیم.

waste
Energy should not be wasted.
هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.

touch
The farmer touches his plants.
لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

deliver
My dog delivered a dove to me.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.
