لغت
یادگیری افعال – اسپرانتو

minaci
Katastrofo minacas.
نزدیک بودن
یک فاجعه نزدیک است.

trejni
Profesiaj atletoj devas trejni ĉiutage.
تمرین کردن
ورزشکاران حرفهای باید هر روز تمرین کنند.

liveri
Mia hundo liveris kolombon al mi.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

nuligi
La flugo estas nuligita.
لغو شدن
پرواز لغو شده است.

ŝpari
La knabino ŝparas ŝian poŝmonon.
ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.

ebriiĝi
Li ebriiĝas preskaŭ ĉiuvespere.
مست شدن
او تقریباً هر شب مست میشود.

emfazi
Vi povas bone emfazi viajn okulojn per ŝminko.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.

mortigi
La serpento mortigis la muson.
کُشتن
مار موش را کُشت.

ekiri
La montmarŝantoj ekiris frue matene.
شروع کردن
کوهنوردان در اوایل صبح شروع کردند.

viziti
La kuracistoj vizitas la pacienton ĉiutage.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

vojaĝi
Ni ŝatas vojaĝi tra Eŭropo.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.
