لغت
زبان آدیغی – تمرین افعال

آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.

کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!

نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی میکند.

پرسیدن
او راه را پرسید.

به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.

خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

تحویل دادن
او پیتزا به خانهها تحویل میدهد.

ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.
