لغت
افریکانس – تمرین افعال

گفتن
او به من یک راز گفت.

فرستادن
این شرکت کالاها را به سراسر جهان میفرستد.

اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.

ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.

مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.

ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

اضافه کردن
او بعضی شیر به قهوه اضافه میکند.

با خود بردن
ما یک درخت کریسمس با خود بردیم.

زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.
