لغت
افریکانس – تمرین افعال

با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.

گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.

بیدار کردن
ساعت زنگ دار ساعت 10 صبح او را بیدار میکند.

خوردن
امروز چه میخواهیم بخوریم؟

جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.

مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

توافق کردن
آنها توافق کردند تا قرارداد را امضاء کنند.

اتفاق افتادن
چگونه در این وضعیت قرار گرفتیم؟

دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

کشیدن
او سورتمه را میکشد.

متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.
