لغت
افریکانس – تمرین افعال

ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

برگشتن
او برای روبرو شدن با ما برگشت.

نابینا شدن
مردی با نشانها نابینا شده است.

خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.

بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.

بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

فراهم کردن
صندلیهای ساحلی برای تعطیلاتگردان فراهم شده است.

گزارش دادن به
همه سرنشینان به کاپیتان گزارش میدهند.
