قلب
تقلب اللحم.
qalb
taqalib alluhami.
چرخاندن
او گوشت را چرخاند.
عاقبت
عاقبت ابنتها.
eaqabat
eaqabt abnitiha.
مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.
تثقل
العمل المكتبي يثقلها كثيرًا.
tuthqil
aleamal almaktabiu yathqiluha kthyran.
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.
دفعت
دفعت بواسطة بطاقة الائتمان.
dafaeat
dufieat biwasitat bitaqat aliaytimani.
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.
تبلغ
تبلغ عن الفضيحة لصديقتها.
tablugh
tablugh ean alfadihat lisadiqitiha.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.
يعرض
يتم عرض الفن الحديث هنا.
yaerad
yatimu eard alfani alhadith huna.
نمایش دادن
هنر مدرن اینجا نمایش داده میشود.
حصلت
حصلت على بعض الهدايا.
hasalat
hasalat ealaa baed alhadaya.
گرفتن
او چند هدیه گرفت.
فهم
لا أستطيع أن أفهمك!
fahum
la ‘astatie ‘an ‘afhamaki!
فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!
تحدث
تريد التحدث إلى صديقتها.
tahadath
turid altahaduth ‘iilaa sadiqitiha.
صحبت کردن
او میخواهد با دوست خود صحبت کند.
فاجأ
فاجأت والديها بهدية.
faja
fajat walidayha bihadiatin.
متعجب کردن
او والدین خود را با یک هدیه متعجب کرد.
شكر
أشكرك كثيرًا على ذلك!
shukr
‘ashkuruk kthyran ealaa dhalika!
تشکر کردن
من از شما برای آن خیلی تشکر میکنم!
أخذ
أخذت سرًا المال منه.
‘akhadh
‘akhadht sran almal minhu.
گرفتن
او به طور مخفیانه پول از او گرفت.