لغت
بلاروسی – تمرین افعال

تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.

برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

متوجه شدن
او کسی را در بیرون متوجه میشود.

وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

خارج شدن
همسایه خارج میشود.

رانده شدن
یک دوچرخهسوار توسط یک ماشین رانده شد.

دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.

همکاری کردن
ما به عنوان یک تیم همکاری میکنیم.

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
