لغت
بلاروسی – تمرین افعال

گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.

توضیح دادن
او به او توضیح میدهد چگونه دستگاه کار میکند.

توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.

وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.

خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.

آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.
