لغت
بلاروسی – تمرین افعال

فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد میزند.

کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

حمل کردن
کامیون کالاها را حمل میکند.

تحمل کردن
او نمیتواند آواز خوانی را تحمل کند.

ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشینهای خود را ایستاده گذارند.

پرسیدن
او راه را پرسید.

گم شدن
آسان است در جنگل گم شوید.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

انجام دادن
او تعمیرات را انجام میدهد.

گم شدن
من در راه گم شدم.

ترک کردن
گردشگران در ظهر ساحل را ترک میکنند.
