لغت
بلاروسی – تمرین افعال

پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال میکند.

حمل کردن
کامیون کالاها را حمل میکند.

نشستن
بسیاری از مردم در اتاق نشستهاند.

احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.

وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.

گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!
