لغت
بلاروسی – تمرین افعال

بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

با خود بردن
ما یک درخت کریسمس با خود بردیم.

صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.

در اختیار داشتن
کودکان فقط پول جیبی را در اختیار دارند.

محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟

بیرون کشیدن
پریز بیرون کشیده شده!

فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!

هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
