لغت
بلاروسی – تمرین افعال

باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

برخاستن
متاسفانه هواپیمای او بدون او برخاسته است.

مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.

لگد زدن
آنها دوست دارند لگد بزنند، اما فقط در فوتبال میزی.

زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.

بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!

تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

نگاه کردن
در تعطیلات، به بسیاری از مناظر نگاه کردم.
