لغت

بلغاری – تمرین افعال

cms/verbs-webp/106088706.webp
ایستادن
او دیگر نمی‌تواند به تنهایی بایستد.
cms/verbs-webp/79317407.webp
فرمان دادن
او به سگش فرمان می‌دهد.
cms/verbs-webp/73880931.webp
تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز می‌کند.
cms/verbs-webp/71612101.webp
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
cms/verbs-webp/90821181.webp
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
cms/verbs-webp/102114991.webp
بریدن
موسس موهای او را می‌برد.
cms/verbs-webp/2480421.webp
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.
cms/verbs-webp/118343897.webp
همکاری کردن
ما به عنوان یک تیم همکاری می‌کنیم.
cms/verbs-webp/79404404.webp
نیاز داشتن
من تشنه‌ام، نیاز به آب دارم!
cms/verbs-webp/91254822.webp
چیدن
او یک سیب چید.
cms/verbs-webp/123170033.webp
ورشکست شدن
تجارت احتمالاً به زودی ورشکست می‌شود.
cms/verbs-webp/105224098.webp
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.