لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/68841225.webp
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
cms/verbs-webp/91293107.webp
دور زدن
آنها دور درخت می‌روند.
cms/verbs-webp/111892658.webp
تحویل دادن
او پیتزا به خانه‌ها تحویل می‌دهد.
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/94633840.webp
دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.
cms/verbs-webp/125319888.webp
پوشاندن
او موهای خود را می‌پوشاند.
cms/verbs-webp/80552159.webp
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
cms/verbs-webp/121520777.webp
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
cms/verbs-webp/36190839.webp
مبارزه کردن
اداره آتش‌نشانی آتش را از هوا مبارزه می‌کند.
cms/verbs-webp/108014576.webp
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره می‌بینند.
cms/verbs-webp/46602585.webp
حمل کردن
ما دوچرخه‌ها را روی سقف ماشین حمل می‌کنیم.
cms/verbs-webp/102631405.webp
فراموش کردن
او نمی‌خواهد گذشته را فراموش کند.