لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/115286036.webp
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسان‌تر می‌کند.
cms/verbs-webp/5135607.webp
خارج شدن
همسایه خارج می‌شود.
cms/verbs-webp/123619164.webp
شنا کردن
او به طور منظم شنا می‌زند.
cms/verbs-webp/116233676.webp
آموزش دادن
او جغرافیا می‌آموزد.
cms/verbs-webp/99167707.webp
مست شدن
او مست شد.
cms/verbs-webp/115291399.webp
خواستن
او خیلی چیز می‌خواهد!
cms/verbs-webp/96571673.webp
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی می‌کند.
cms/verbs-webp/115029752.webp
بیرون آوردن
من قبض‌ها را از کیف پولم بیرون می‌آورم.
cms/verbs-webp/120655636.webp
به‌روز کردن
امروزه باید دانش خود را به‌طور مداوم به‌روز کنید.
cms/verbs-webp/75001292.webp
حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیل‌ها حرکت کردند.
cms/verbs-webp/116089884.webp
پختن
امروز چه می‌پزید؟
cms/verbs-webp/92145325.webp
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه می‌کند.