لغت

بوسنیایی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/89635850.webp
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.
cms/verbs-webp/110056418.webp
سخنرانی کردن
سیاستمدار در مقابل بسیاری از دانش‌آموزان سخنرانی می‌کند.
cms/verbs-webp/111615154.webp
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
cms/verbs-webp/102327719.webp
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.
cms/verbs-webp/108118259.webp
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
cms/verbs-webp/113248427.webp
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
cms/verbs-webp/75825359.webp
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
cms/verbs-webp/120193381.webp
ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کرده‌اند.
cms/verbs-webp/87205111.webp
تصاحب کردن
ملخ‌ها تصاحب کرده‌اند.
cms/verbs-webp/49374196.webp
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.
cms/verbs-webp/57574620.webp
تحویل دادن
دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل می‌دهد.
cms/verbs-webp/85871651.webp
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!