لغت
بوسنیایی – تمرین افعال

شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

سخنرانی کردن
سیاستمدار در مقابل بسیاری از دانشآموزان سخنرانی میکند.

بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

خوابیدن
نوزاد خوابیده است.

فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.

اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کردهاند.

تصاحب کردن
ملخها تصاحب کردهاند.

اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

تحویل دادن
دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل میدهد.
