لغت
بوسنیایی – تمرین افعال

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

باعث شدن
آدمهای زیادی به سرعت باعث آشفتگی میشوند.

جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

مالیات زدن
شرکتها به روشهای مختلف مالیات زده میشوند.

سوزاندن
یک آتش در شومینه میسوزد.

احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.
