لغت
بوسنیایی – تمرین افعال

دوست شدن
این دو دوست شدهاند.

دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.

لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

دور انداختن
کامیون زباله آشغال ما را دور میاندازد.

پختن
امروز چه میپزید؟

گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

نگه داشتن
شما میتوانید پول را نگه دارید.
