لغت
کاتالان – تمرین افعال

اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

فرستادن
او میخواهد الان نامه را بفرستد.

توضیح دادن
او به او توضیح میدهد چگونه دستگاه کار میکند.

فراهم کردن
صندلیهای ساحلی برای تعطیلاتگردان فراهم شده است.

برداشتن
صنعتگر کاشیهای قدیمی را برداشت.

ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.

نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

وارد شدن
او وارد دریا میشود.
