لغت
دانمارکی – تمرین افعال

خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.

شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.

حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

پوشاندن
لیلیهای آبی آب را میپوشانند.

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.
