لغت
دانمارکی – تمرین افعال

برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.

آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

دادن
پدر میخواهد به پسرش پول اضافی بدهد.

خوردن
جوجهها دانهها را میخورند.

اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.

بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

محو کردن
گروه او را محو میکند.
