لغت
دانمارکی – تمرین افعال

صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

گریه کردن
کودک در وان حمام گریه میکند.

تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز میکند.

دریافت کردن
من میتوانم اینترنت بسیار سریعی دریافت کنم.

بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.

مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.

ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

باز کردن
جشنواره با آتشبازی آغاز شد.

برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.
