akzeptieren
Hier werden Kreditkarten akzeptiert.
قبول کردن
اینجا کارتهای اعتباری قبول میشوند.
drannehmen
Meine Lehrerin nimmt mich oft dran.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.
einfahren
Die U-Bahn ist gerade eingefahren.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
essen
Was wollen wir heute essen?
خوردن
امروز چه میخواهیم بخوریم؟
leiten
Es macht ihm Spaß, ein Team zu leiten.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.
lieben
Sie liebt ihre Katze sehr.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.
beten
Er betet still.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.
produzieren
Man kann mit Robotern billiger produzieren.
تولید کردن
میتوان با رباتها ارزانتر تولید کرد.
kennen
Sie kennt viele Bücher fast auswendig.
دانستن
او زیادی از کتابها را تقریباً حفظ میداند.
zurückfahren
Die Mutter fährt die Tochter nach Hause zurück.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.
feststecken
Ich stecke fest und finde keinen Ausweg.
گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.
vergessen
Sie will die Vergangenheit nicht vergessen.
فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.