لغت
انگلیسی (US) – تمرین افعال

تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.

آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.

ایستادن
کوهنوردی روی قله ایستاده است.

نگاه کردن
در تعطیلات، به بسیاری از مناظر نگاه کردم.

لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.

دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.

بررسی کردن
دندانپزشک دندانهای بیمار را بررسی میکند.

نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان میدهد.

با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.
