لغت
انگلیسی (US) – تمرین افعال

تغییر کردن
چراغ به سبز تغییر کرد.

حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.

لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.

پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.

بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

دوست شدن
این دو دوست شدهاند.

ساختن
آنها میخواستند یک عکس خندهدار بسازند.

تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.

پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

فرستادن
او میخواهد الان نامه را بفرستد.

دادن
پدر میخواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
