لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

تغییر کردن
چراغ به سبز تغییر کرد.

بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

فرستادن
او میخواهد الان نامه را بفرستد.

وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

پارک کردن
ماشینها در پارکینگ زیرزمینی پارک شدهاند.

کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.

دور انداختن
چیزی از کشو ندور!

قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.

تحمل کردن
او نمیتواند آواز خوانی را تحمل کند.
