لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

وجود داشتن
دایناسورها دیگر امروز وجود ندارند.

خواستن
او خیلی چیز میخواهد!

پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

معامله کردن
مردم با مبلمان استفاده شده معامله میکنند.

اتفاق افتادن
آیا در تصادف کاری به او افتاده است؟

تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.

کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.
