لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

خدمت کردن
آشپز امروز خودش به ما خدمت میکند.

بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

انجام دادن
شما باید آن کار را یک ساعت پیش انجام میدادید!

احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.

وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.

نگه داشتن
شما میتوانید پول را نگه دارید.

سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

لذت بردن
او از زندگی لذت میبرد.

نزدیک شدن
حلزونها به یکدیگر نزدیک میشوند.
