لغت
اسپرانتو – تمرین افعال

ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

نگاه کردن
او به دره پایین نگاه میکند.

نابینا شدن
مردی با نشانها نابینا شده است.

نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.

دور زدن
شما باید از این درخت دور بزنید.

کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.

پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.

رسیدن
هواپیما به موقع رسیده است.

پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.
