لغت
اسپرانتو – تمرین افعال

نگاه کردن
در تعطیلات، به بسیاری از مناظر نگاه کردم.

تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.

گفتن
او به او یک راز میگوید.

قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.

به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

برگشتن
بومرانگ برگشت.

راندن
گلهداران با اسبها گاوها را میرانند.

پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما میرسد!

اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

زایمان کردن
او به یک کودک سالم زایید.
