لغت
اسپانیایی – تمرین افعال

وجود داشتن
دایناسورها دیگر امروز وجود ندارند.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

مالیات زدن
شرکتها به روشهای مختلف مالیات زده میشوند.

برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

گوش دادن
کودکان دوست دارند به داستانهای او گوش دهند.

انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.

برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

خروج کردن
لطفاً در خروجی بعدی خارج شوید.

فرستادن
کالاها به من در یک بسته فرستاده میشوند.
