لغت
فنلاندی – تمرین افعال

پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

نمایش دادن
او دوست دارد پول خود را نمایش بدهد.

وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

زدن
او در تنیس حریف خود را زد.

همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.

بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

ترک کردن
گردشگران در ظهر ساحل را ترک میکنند.

گزارش دادن به
همه سرنشینان به کاپیتان گزارش میدهند.

لمس کردن
او به طور محبتآمیز به او لمس میکند.

نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.
