لغت
فرانسوی – تمرین افعال

بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.

بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را میآویزند.

نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.

گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.

باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.

وارد کردن
برف داشت میبارید و ما آنها را وارد کردیم.

زندگی کردن
آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی میکنند.
