لغت
فرانسوی – تمرین افعال

تمرین کردن
زن یوگا تمرین میکند.

پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.

مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.

نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربینها نظارت میشود.

انتخاب کردن
انتخاب کردن آن یکی درست سخت است.

توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.

پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.

برداشتن
صنعتگر کاشیهای قدیمی را برداشت.

دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.
