szeret
Jobban szereti a csokoládét, mint a zöldségeket.
دوست داشتن
او شکلات را بیش از سبزیجات دوست دارد.
élvez
Ő élvezi az életet.
لذت بردن
او از زندگی لذت میبرد.
meglátogat
Egy régi barátja meglátogatja őt.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.
áll
A hegymászó a csúcson áll.
ایستادن
کوهنوردی روی قله ایستاده است.
rúg
Vigyázz, a ló rúghat!
لگد زدن
مراقب باشید، اسب میتواند لگد بزند!
leültet
A barátom ma leültetett.
قرار گذاشتن
دوست من امروز من را قرار گذاشت.
sikerül
Ezúttal nem sikerült.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.
képez
A kutyát ő képezi.
آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.
fogy
Sokat fogyott.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.
elenged
Nem szabad elengedned a fogantyút!
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!
rendez
Szereti rendezni a bélyegeit.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
mer
Nem merek a vízbe ugrani.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.