لغت
اندونزيايی – تمرین افعال

بحران کردن
همکاران مشکل را بحران میکنند.

بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

توسعه دادن
آنها یک استراتژی جدید را توسعه میدهند.

تصور کردن
او هر روز چیزی جدید تصور میکند.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.

خریدن
ما بسیار هدیه خریدهایم.

سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!
