لغت
لتونيايی – تمرین افعال

خدمت کردن
آشپز امروز خودش به ما خدمت میکند.

به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش میدود.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

لذت بردن
او از زندگی لذت میبرد.

کمک کردن
آتشنشانان سریعاً کمک کردند.

گم شدن
آسان است در جنگل گم شوید.

گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.

گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!
