لغت
زبان مقدونی – تمرین افعال

چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.

بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.

با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.

گفتن
او به من یک راز گفت.

شنا کردن
او به طور منظم شنا میزند.

یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.

ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.
