لغت
زبان مقدونی – تمرین افعال

بالا آوردن
او بسته را به طرف پلهها میبرد.

ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.

خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.

شکست خوردن
سگ ضعیفتر در جنگ شکست میخورد.

حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

خریدن
آنها میخواهند یک خانه بخرند.

پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.

تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.
