لغت

هلندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/120515454.webp
غذا دادن
بچه‌ها به اسب غذا می‌دهند.
cms/verbs-webp/67232565.webp
توافق کردن
همسایه‌ها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.
cms/verbs-webp/91643527.webp
گیر کردن
من گیر کرده‌ام و راهی برای خروج پیدا نمی‌کنم.
cms/verbs-webp/61806771.webp
آوردن
پیک یک بسته می‌آورد.
cms/verbs-webp/124046652.webp
اول آمدن
سلامتی همیشه اول است!
cms/verbs-webp/44127338.webp
ترک کردن
او شغل خود را ترک کرد.
cms/verbs-webp/57248153.webp
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.
cms/verbs-webp/104476632.webp
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرف‌ها را بشویم.
cms/verbs-webp/55788145.webp
پوشاندن
کودک گوش‌هایش را می‌پوشاند.
cms/verbs-webp/73751556.webp
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
cms/verbs-webp/44518719.webp
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.